ابتکار و انگیزه در دعوت
ابتکار و انگیزه در دعوت
امينالله معتصم
ابتکار و انگیزه در دعوت
امينالله معتصم
ابتکار باعث افزايش انگيزه ميشود:
همة انسانها داراي نيروي نفسي و داخلياند كه آنها را به سوي انجام كارهايي كه به آن تمايل دارند سوق ميدهد و هيچيك از افراد انساني از اين قاعده مستثنا نيستند؛ ولي اين محرک دروني، بر حسب جاذبة کاري که قرار است انسان انجام دهد، متفاوت است؛ هراندازه جاذبة يک عمل قوي و بزرگ باشد، به همان پيمانه انگيزة انجام آن عمل نيز قوي خواهد بود؛ شکي نيست که غالباً هرکار جديد و نو براي عدة زيادي جاذبه و درخشش خاصي دارد به گونهيي كه به مجرد ديدن آن، انگيزةشان تحريك ميشود؛ اما اگر كاري از همان آغاز داراي درخشش و جاذبة ضعيف باشد و سالهاي متمادي به اسلوبي خشك و بيروح ادامه يابد، بالآخره جاذبة خود را از دست داده و به صورت مطلق معطل ميشود.
دعوت امام بناء
امام حسنالبنا دعوت خود را زماني آغاز نمود كه جمود و اشتباهات شرعييي که در اسلوب دعوت به سوي الله(ج) وجود داشت، باعث کنارهگيري جوانان از مساجد و عدم پايبندي اين قشر به دين شده بود و حتا اكثر جوانان فكر ميكردند التزام و پايبندي به دين مخصوص بزرگسالان و اهل تصوف است و بس؛ امامبنا آمد و انقلابي بزرگ را در اين مفاهيم ايجاد كرد و حرکتي را به راه انداخت که جوانان به گونهيي بيسابقه متوجه دين شده، در ميادين مختلف دين را تجربه نمودند و در نتيجة دعوت امامبنا مردم به مفهوم حقيقي دين روي آورده، دعوت او را كه به سوي اصول دين فرا ميخواند لبيك گفتند؛ امام شهيد روشهاي مبتكرانهيي را وارد كار دعوت كرد؛ او از چهارديواري مسجد بيرون شد، تا دعوت به سوي الله(ج) را وارد ميدان كار مردم، داخل مكاتب، پوهنتونها و هوتلهايشان كند؛ حتا عرصة تجارت و ورزش را فراموش نكرد و بالآخره موفق شد تا تمام عرصههاي زندهگي مردم را به نوعي پوشش ايماني دهد؛ روي همين دليل، معاصران وي گمان كردند كه پيروان حسنالبنا دين جديدي آوردهاند يا همانند مردمي كه به هرچيز جديد و نو اعتراض ميكنند و ميكوشند اتهاماتي را به وصله زنند، فكر كردند كه بين گفتار و كردار اين مجموعه تناقض وجود دارد.
امامبنا در يكي از رسالههاي خود ميگويد: مردم يكي از برادران مسلمان ما را باري در داخل محرابش خاشع و گريان ميبينند، لحظاتي بعد همان برادر را در حالي مشاهده ميكنند كه به عنوان واعظي آگاه و مدرسي ماهر گوش مردم را نوازش ميدهد، اندكي بعد مشاهده ميكنند كه همان برادر وارد ميدان ورزش شده توپبازي ميكند يا مسابقه ميدهد و يا به تمرين آببازي مشغول است و بار ديگر با همان برادر در تجارتخانه و محل كارش روبرو ميشوند كه با امانتداري و اخلاص به حرفة خود سرگرم است؛ مردم اين چيزها را پديدههايي از هم جدا و غيرقابل جمعشدن ميدانند؛ در حالي كه اسلام قابليت جمعكردن آنها را دارد و اگر مردم اين حقيقت را ميدانستند، تمام انرژيهاي خود را در جهت بههمپيوندزدن آنها صرف ميكردند.
انگيزة پذيرش دعوت جديد در ميان جوانان، اهل فن، سياستمداران و علما بسيار قوي و نيرومند بود، حتا به سرعت مرزهاي مصر را درنورديده و در مدتي كوتاه به ديگر كشورهاي جهان رسيد.
امام بنا از سرعت انتشار دعوت خود و ازدياد انگيزه در ميان مردمي كه با تأثر از دين اسلام با روش جديد، استعداد فراخواني و دعوتشان شگوفا شده بود ميگويد: «تا حال ما دعوت خود را به مردم عرضه ميكرديم و به خاطر پخش آن فعاليت داشتيم؛ اما حالا دعوت پيش از ما به شهرها و قريهها ميرسد و ما را مجبور ميكند خود را به آن رسانيده، به هرقيمتي كه شده حقوق آن را ادا كنيم.»
تحول اينترنت
اکثریت مردم به مطالعه و كاوشهاي علمي نمیپردازند؛ مباحثة علمي مخصوص پژوهشگران و محدود كساني است كه مستقیماً با مسائل علمي سروكار دارند؛ بقية مردم به تماشاي تلويزيون، سينما، نوارهاي ويديو و ديگر سرگرميها مشغولاند. اينترنت و سيديهاي فشردهیی وارد بازار شده که کتابخانة کامل با تمام کتابهای آن را در دو و یا سه سیدی احتوا میکند حالا مشاهده میکنیم که یک قضیة علمی که بحث و جستجو پیرامون آن هفتهها وقت میبرد، در کمتر از یکساعت و با فشاردادن دکمة کمپیوتر تمام میشود و جستجوگر الکترونیكي در چند ثانیه دهها و صدها چیز را که لازم دارید برایتان جستجو میکند و این کار انگیزة بسیاری از مردم را برای مطالعه و پژوهش افزایش داده است.
مؤسسات خیریه
کسانی که قبلاً در مؤسسات خیریه کار میکردند، در سطوح محلی و بینالمللی با روشهای روتینی به جمع آوری صدقات میپرداختند؛ مثلاً ابتدا خطیب مسجد را متوجه میساختند تا در خلال خطبه مردم را به دادن صدقه تشویق کند؛ سپس کسانی که مأمور جمعآوری صدقات شده بودند، پشت صفهای نمازگزاران میایستادند و تبرعات نمازگزاران را در صندوقهایي که قبلاً تهیه شده بود جمع میکردند و یا هم به افراد خیر منطقه تماس گرفته از آنها طلب همکاری مینمودند و دیگر روشهای روتینی از این قبیل؛ بناءً به علت محدودیت انگیزة بخشش و تبرع نزد عامة مردم، دستآورد مؤسسات خیریه بسیار محدود و ناچیز بود؛ ولی عنصر ابتکار در عمل خیریه انگيزة مردم را افزایش داد و اموالی که حالا از این طریق جمعآوری میگردد، چند برابر گذشته است؛ تلویزیون، مبایل، اعلانات ماهانه، بازارهای خیریه و دیگر ابتکارات، نقش ارزندهيی در ازدیاد اموال خیریه داشته است.
تولید برتر
منظور ما از تولیدات برتر یا انجام وظیفه به صورت خوبتر، این است که انسان و ظیفهيی را که به عهده میگیرد، بهتر انجام دهد و ماشین بیزبان تولیدات خود را نسبت به گذشته زیباتر عرضه نماید؛ ممکن نیست توقع داشته باشیم یک انسان با همان روشهای اداری قدیمی وظیفة خود را بهتر از گذشته انجام دهد، همانگونه که بیجا است انتظار داشته باشیم ماشین كهنة ابتدايی بدون این که کوچکترین پرزة جديدي به آن علاوه شده است، تولیدی بهتر از گذشته عرضه کند؛ انجام بهتر وظیفه هم نسبت به انسان و هم نسبت به ماشین ارتباط تنگاتنگی با فايدهيي دارد که بر آن مرتب میشود، چه این فايده مادی باشد و چه به معنای کامیابی و موفقیت انسانی و فايقآمدن در جنگها، برخوردها و...
کثرت سبب جرأت میشود
مثل و یا مقولهیی است که از قدیمالایام در عربی مستعمل بوده و وقايع تاریخی بر آن صحه میگذارد؛ ولی برداشت ما از این مقوله نباید تنها کثرت عددی باشد؛ بلکه در بسا موارد ابتکار سبب کثرت می شود؛ به این صورت که یک سپاهی مسلح به سلاح مدرن جنگی که در دقايقی محدود هزاران مرمی کشنده را پرتاب مینماید، توان غلبه بر صدها عسکر غیر مسلح و یا مجهز به سلاحهای جنگی قدیمی مانند شمشیر و نیزه را دارد... از همین جا است که می بینیم سپاهی که سلاح مدرن جنگی را در دست دارد به منزلة کثرتی است که او را بر سپاهیانی که به پیشرفت وسايل جنگی خود توجهی نکردهاند شجاعت و جرئت میبخشد.
موترهای تیزرفتار
در گذشته پیشرفتهترین وسیلة انتقال مردم اسب بود؛ ولی آهسته آهسته در این زمینه پیشرفتهايي صورت گرفته وسايل چرخداری که به اسپ و غیره بسته میشد ابتکار گردید و مردم خود و اموال خود را با این وسیله از جایي به جایي دیگر منتقل میکردند؛ به تدریج در عصر انقلاب صنعتی موتر اختراع شد و حالا ملاحظه مینمایید که در خلال تاریخ، پیشرفتهای صنعتی و به صحنهآمدن موترهای مسابقه تا چه اندازه تولیدات زیباتر گردیده و در انجام وظايف پیشرفت صورت گرفته است.
نزدیکشدن زمان
پیامبر اکرمr فرمودهاند: {لا تقوم الساعة حتى يتقارب الزمان، فتكون السنة كالشهر، والشهر كالجمعة، و تكون الجمعة كاليوم، و يكون اليوم كالساعة، و تكون الساعة كالضرمة بالنار}
«تا زمان نزدیک نشود قیامت برپا نخواهد شد، آن گاه سال همچون ماه، ماه چون هفته، هفته چون روز، روز همانند ساعت و ساعت همانند لمحة آتش خواهد بود.»
بعضی از علما نزدیکشدن زمان را به کاستی برکت ترجمه کرده اند، یعنی مدت زیادی میگذرد، بدون این که شخص کاری به نفع آخرت خود انجام داده باشد؛ این فهم و برداشت از فرمودة پیامبر اکرمr با برداشتي که امروزه ما میتوانیم داشته باشیم منافاتی ندارد؛ ممکن است منظور پیامبر این بوده باشد که نوآوریهایي که در عصور بعدی میشود و انقلابی که در عرصة وسايل حملونقل به وقوع میپیوندد و مسافتهای زیادی به کمترین وقت طی میشود، به معنای تقارب زمان باشد؛ در گذشته مردم فاصلة بین دو شهر و دو مملکت را در چند روز و چند ماه طی میکردند، حتا کسی که عازم بیتالله میگرديد، اهل بیت با او چنان وداع میکردند که گویا هرگز برنمیگردد؛ علت آن هم سپریشدن زیاد وقت در مسیر رفت و برگشت بود و اکثر کسانی که حج میگذاردند، به علت ماندن زیاد در راه، هرگز به خانه و کاشانة خود برنمیگشتند؛ در حالی که امروز رسیدن به مکه از دورترین نقاط جهان چند ساعت بیشتر طول نمیکشد...
ایجاد این انقلاب در محدودیت زمان و علتی که وسايل حمل و نقل وظیفة خود را به بهترین وجه انجام میدهند فقط و فقط ابتکاراتی است که در زمینه صورت گرفته است؛ این ابتکارات از تقلید انسان از پرنده و پرواز با بالهای مصنوعی آغاز شده، با ساخت بالون ادامه یافت و بالآخره بعد از تلاشهای متعدد به اولین تجربة موفق ساخت طیاره توسط برادران رایت در شهر دیتون منتهی گردید.
به کارگیری استعدادهای نهفته
رسول اکرمr فرمودند: }كل ميسر لما خلق له{ اماممناوی تعلیقی را که راغب اصفهانی ضمن این حدیث داشته نقل میکند: «از آنجا که فطرتاً مردم به همدیگر محتاجاند، هریک از افراد انسانی به حرفه و پیشهيی علاقمند گردیده است و بین طبیعت انسانی و حرفهيی که به آن میپردازد رابطة ظریف و آسمانی برقرار است و همین اتفاقات سبب شده است که هریک از افراد انسان، به پیشه و حرفهيی علاقه پیدا میکند که قلبش به پذیرش آن سرشته شده است و استعدادهای خود را در خدمت آن کار قرار میدهد و اگر کار و پیشة دیگری به او سپرده شود، چه بسا که در انجام آن ذکاوت کافی نداشته باشد و به زودی از آن کار خسته شده و یا هم متنفر گردد؛ خالق متعال انسانها را چنین سرشته است تا همه به یک کار روي نیاورند و رزق و تعاون در بینشان معطل نشود؛ اگر چنین نمیبود، همة انسانها جز نامهای خوب، مناطق خوشآبوهوا، صنعتهای زیبا و کارهای مفید را انتخاب نمیکردند و بر سر بدستآوردن این چیزها با هم کشمکش و منازعه مینمودند؛ ولی اللهمتعال با حکمت بالغة خود هرانسان را مخیر نموده تا حرفة مورد علاقة خود را انتخاب کند و حالا میبینیم هرکس از کار و پیشة خود راضی بوده و نمیپسندد که آن را به کار دیگری تبدیل کند مثل خیاطی که از حرفة خود راضی است؛ اما حجامتگری را که او نیز به حرفة خود دل خوش دارد ملامت میکند و به همین صورت پروردگارهستی امور مردم را تنظیم نموده است»
مادامی که مردم در علاقمندی، آرزوها، تواناییها و استعدادهای خود متفاوتاند، امکان ندارد که همة این نیروی مختلف و متعارض، در داخل چوکاتی معین و اسلوبی خشک و بیجان و غیر قابل تغییر، جمع شود؛ ابتکار و نوآوری یگانه عنصری است که این نیروهای نهفته در وجود هریک از ما را شگوفا میسازد.
پیامبر مکتشف
پیامبر اکرمr بعد از مبعوث شدن به پیامبری، چنین نبود که در گوشهيي نشسته، به تدریس اصحاب مشغول شوند و تا زمان رحلت به یک شیوة خاصي با آنها تعامل نمایند؛ بلکه در هرساعت از ساعات زندگی کار جدید و بیسابقهیی را انجام میدادند که پیش از آن برای اصحاب ناشناخته بود؛ از همین جهت مرحلهیی که پیامبرr در آن قرار داشت به معنای کامل کلمه، یک دورة پر از جنبوجوش به حساب میآید و در همان دوره بود که استعدادهای یاران پیامبرr به گونهیی شگوفا گردید که هریک از آنها در هربُعد زندهگی که پیامبر اکرمr به آن میپرداخت گمشدة خود را پیدا میکردند؛ در میدان مبارزه کسانی همانند خالد بن ولید، مثنی بن حارثه و حمزه بن عبدالمطلب، در میدان تجارت، سوداگرانی بارز مثل عثمان بن عفان و عبدالرحمن بن عوف، در عرصة زهد و پارسایی کسانی چون ابوذر غفاری و در مجال علم طالبالعلمانی که به تدوین علم علاقة وافر داشتند امثال ابوهریره و همچنین در میادین حفظ، سفارت، برنامهریزی دعوت و... افرادی نامدار سر برمیآوردند؛ به همین صورت در عصر فرخندة پیامبرr استعداد و انرژييي باقی نماند، مگر این که راه به کاربستن آن مشخص شده باشد؛ به این چیز گفته میشود فن رهبری یا دکمهیی که شئ ساکن را به حرکت میآورد و عرصههایي برای نوآوری و ابتکار ایجاد میکند تا استعدادها شگوفا شود و مؤسسات رشد کند و اهداف برآورده شود و دستآوردها روز به روز افزایش یابد.
شرایط جدیدی که بدون خواست و ارادة شما ایجاد میشود، برخی از استعدادهای نهفتهیی را که بروز و ظهور آن بسته به آن شرایط است به حرکت میاندازد؛ ولی رهبر و پیشوای ماهر و با تجربه، منتظر شرایط نمیماند؛ بلکه به خاطر ظاهرکردن و شگوفا ساختن استعدادهای افراد شرایط جدیدی را ایجاد میکند و بازنمودن روزنههای جدیدی را به روی خود و دیگران ابتکار مینماید؛ هیچ انسان موفقي، منتظر حوادث تکاندهندهيي چون زلزله و جنگهای بزرگ و یا کرامات و معجزات نمینشیند، تا استعدادهای موجود در کیان خود و پیروان خود را کشف نماید و یا به کار بندد؛ بلکه او خود در ایجاد عرصهها، تغییر حالت موجود و به حرکتانداختن مهارت دارد و از طریق ابتکار، انرژیها و استعدادهای پیروان خود را آشکار میسازد.
محیط کشنده
شکی نیست که یکی از مهمترین اسباب پیشرفت علمی و تکنولوژی غرب، موجودیت محیط سازنده و جنبانندة استعدادها و تواناییها بود؛ محیطی که عناصر سرشته شده در نفس انسانی را رشد می داد، محیطی که همیشه نو میشد و فرد میتوانست ابتکار و نوآوری را به زیباترین شکلش در آن مشاهده کند و میدید که همهگی از نوآوری استقبال میکنند و انسان مبتکر را تشویق مینمایند و هیچ چیز سالهای متمادی به یک وتیره باقی نمیماند؛ چنانكه متأسفانه در کشورهای ما چنین است؛ همین چیز باعث شد که استعدادهای پوشیده ظاهر شود و رشد کند، تا کسانی از آن استقبال نمایند و آن را تحسین نمایند و رشد دهند تا در جایگاه مناسب و درخور خود قرار گرفته، بیش از گذشته رشد نماید و پیشرفت کند.
ما هم در کشورهای خود انسانهای مبتکر و مغزهای متفکری داشتیم که استعدادها و تواناییهایشان سالیان دراز پوشیده ماند، تا وقتی که به آن محیطهای آماده و تشویقکنندة نوآوری مهاجرت کردند؛ آن گاه متوجه شدیم که به زودی ستارههایشان درخشیدن گرفت و بعد از این که سالها در کشورهای خود ما، کمنور و بیرنگ بود در آن جا درخشان و واضح گردید؛ بناءً ابتکار یکی از مهمترین اسباب ظاهرکردن استعدادها و تواناییهای افراد و به صحنهآوردن آن محسوب میشود.
منبع : معرفت